دلکش

به یاد بانوان موسیقی ایران

دلکش

به یاد بانوان موسیقی ایران

موسیقی ایرانی


موسیقی ایرانی


اواز : دلکش

کلام ترانه: معینی کرمانشاهی

کلام اواز: شیخ اجل سعدی

 اهنگ : علی تجویدی


به نسیم سحر خبر امد سیاهی شب به سر امد

تو که می زده ای چه نشستی که سپیده زد وسحر امد

به سوی بوستان شو


انصاف نبود ان رخ دلبند نهان کرد

زیرا که که نه رویی کز او صبر توان کرد

امروز یقین شد که تو محبوب خدایی

کز عالم جان این همه دل با تو روان کرد



مصاحبه

مصاحبه رادیویی


در سالگرد رادیو با بانو دلکش



تصنیف خدا کند عاشق شوم

تصنیف : خدا کند عاشق شوم


اواز: دلکش


اهنگ سگاه: همایون خرم


کلام: بیزن ترقی



خدا کند عاشق شوم به سر در این اتش روم


که عشق اگر بود به جان دهد به قلب عاشقان


موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی




اواز: دلکش


کلام اواز: فروغی بسطامی



مطلع تصنیف

گمراه گمراه گمراه

رویای زندگانی جز حسرتی ندارد

مستی های جوانی جز عبرتی ندارد

ما را  به خود پرستی

شد پی دو روز هستی

این رفت امد ما جز حسرتی ندارد

لاله چون سوخت  از غم وخنده دل ما

خون دل خوردن باشد عادت ما

از هوس های عمر باطل ما

ای گمراه در زندگی چه کردی

جز غفلت در بندگی چه کردی

دست تقدیر زد این رقم را

بنوشت این ناله های غم را

دیدی  پاداش هر ستم را

گمراه  گمراه  گمراه


مطلع اواز


 دل در اندیشه ی ان زلف گره گیر افتاد

 عاقلان مزده که دیوانه به زنجیر افتاد



تصنیف دو صدایی

 






تصنیف دو صدایی به کنارم بنشین


اواز: دلکش / منوچهر سخایی


کلام: رهی معیری


اهنگ: مهدی خالدی




تا آساید ، دل آزارم ، بنشین ، به کنارم بنشین

بنشین ای گل ، به کنارم بنشین ، دل زارم بنشین

سوز دل می دانی ، بنشین تا بنشانی ، آتش دل را

یک نفس مرو ، که جز غم ، همنفس ندارم

یار کس مشو ، که من هم ، جز تو کس ندارم

ای پری بنه به یک سو ، ناز و دلفریبی

تا نصیبی از تو یابد جان بی نصیبی


ای شمع و طرب ،

سوزم همه شب

بنشین که شود طی ، شب تارم بنشین ، به کنارم بنشین

مرو مرو مه که بی تابم من ،

درون آتش و آبم من

دامنم ز اشک غم تر باشد

بیا بیا که نوشم جامی

ستانم از دهانت کامی

طره تو بوسه باران سازم

گه جان یابم گه جان بازم


مه فتنه گرم

چه روی ز برم؟

چون زدلداری

آمدی باری

تا به پایت جان بسپارم

بنشین

به کنارم بنشین


تصنیف قصه گو

تصنیف قصه گو


اواز: دلکش


کلام: معینی کرمانشاهی


اهنگ: اسدالله ملک






ای روزگار بی امان
ای قصه گوی بی زبان
چون دایه های مهربان
در گوشم افسونی بخوان
شاید شبی خوابم برد

هستی که آسایش ندارد
موج است و آرامش ندارد
وین بخت دائم خفته من
بامن سر سازش ندارد
می خواهم از جان روزگارا
آن مستی سنگین که غم را
از قلب بی تابم برد
شاید شبی خوابم برد

برق است و طوفان است و گیتی موج سنگین
باد است و باران است و من بر تخته سنگی
ای روزگار فتنه جو
افسانه ای با من بگو
تا پیش از آن روزی که این غم
بااشک سوزان دمادم
در کام سیلابم برد
شاید شبی خوابم برد

تصنیف تشنه شراب

تصنیف تشنه شراب


اواز: دلکش


کلام:


اهنگ:


تشنه ام به جام لبت جرعه ای بنوشان شرابم


تشنه ام تو جام شرابی خسته ام تو داروی خوابی

تصنیف پیک امد


تصنیف پیک امد


اواز: دلکش


کلام:


اهنگ:


سوی من قاصدی خوش خبر امد


کان رمن بی خبر از سفر امد


طی شد جدایی


ای خدا شاید بر دلم رحمی کرده ای


که اینچنین او را از سفر باز اورده ای


به هر دردی دوایی


امد تا در کنارم بنشیند


عشق خانمانسوز عاشق را ببیند

موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی


اواز: دلکش


اهنگ در سگاه: اسدالله ملک


کلام: بیزن ترقی


کلام اواز: نشاط اصفهانی


مطلع تصنیف




نه برق نگهی  نه بیم گنهی  بلرزاند دل تو را


به هرجا نگری  ز هر جا گذری  نمی روید گل وفا


کجا پیدا کنی چو من یاری دگر


پریشان تر زمن  زمن اشفته تر


ترکم کردی  کی من دم زدم کی بر سر دست غم زدم



مطلع اواز


پنجه از خون دل ماست که رنگین دارد


ان که با دست بلورین دل سنگین دارد


تلخکامان غمش را نگذارد دلتنگ


ان که صد تنگ شکر در لب شیرین دارد